اندکی تا سال نو
دیگه چیزی نمونده کم کم داریم به سال جدید نزدیک میشیم و من هنوز هیچ کاری نکردم.البته چرا فقط سبزه گذاشتم خدا کنه بگیره بعد از ازدواجمون فک کنم این اولین سالیه که سال تحویل خونه ی خودمون هستیم و البته تنهاییم.قراره نیمه ی دوم عید خانوادم بیان خونمون که بیصبرانه منتظرشون هستیم. ماه گذشته بود تقریبا که یک هفته ای رفتیم اصفهان خییلی دلم تنگ شده بود انصافا چون 5 ماهی بود که نرفته بودیم.وقتی هم که برگشتیم فرداش همسری به مدت سه روز رفت ماموریت بندر و من و پسری تنها بودیم تو جزیره! این اولین باری بود که شب تنها میخوابیدیم تو خونه منم ترررسووو ولی خوب خدا رو شکر خیلی هم وحشتناک نبود و گذشت.دیگه باید عادت کنم به مسائل جدید چاره ای نیست.کیا...
نویسنده :
مینا
18:13